قانون برای هر یک از مدیران و هیئت مدیره تکالیف و وظایفی مقرر نموده که قسمت عمده آن ذیلاً درج می شود:
هیئت مدیره دارای اختیار برای اداره کردن و رسیدگی به امور عادی و جاری شرکت از قبیل خرید و فروش ، اجاره محل ، استخدام کارمندان جدید ، طرح دعوی ، دفاع از حقوق شرکت ، امضاء مراسلات و اوراق تجارتی و امثال آن است.
اساسنامه شرکت بعضی اوقات مدیران را ار عمل به خصوصی نهی و یا اقدام آنها را موکول به تصویب مجمع عمومی می نماید مانند رهن گذاردن اموال شرکت و امثال آن .
چون اشخاص خارج و معامله کنندگان با شرکت هر یک نمی توانند اساسنامه و تصمیمات مجمع عمومی را به دست آورده و حدود اختیارات مدیران را بدانند از این جهت قانون تجارت مقرر داشته جز درباره موضوعاتی که به موجب مقررات این قانون اخذ تصمیم و اقدام درباره آنان در صلاحیت خاص مجمع عمومی است، مدیران شرکت دارای کلیه اختیارات لازم برای اداره امور شرکت می باشند مشروط بر این که تصمیمات و اقدامات آنها در حدود موضوع شرکت باشد. محدود کردن اختیارات مدیران در اساسنامه ، یا به موجب تصمیمات مجامع عمومی ، فقط از لحاظ روابط بین مدیران و صاحبان سهام معتبر بوده و در مقابل اشخاص ثالث باطل کان لم یکن است.
انتخاب مدیران به وسیله مجمع عمومی خواهد بود و اولین مدیران شرکت را مجمع عمومی مؤسس انتخاب می نماید . مادام که مدیران و بازرسان شرکت انتخاب نشده و قبولی خود را اعلام نداشته اند نمی توان شرکت را قطعاً تشکیل شده دانست.
اشخاصی که به سمت مدیران انتخاب می شوند دائمی نبوده و برای مدت محدودی تعیین می شوند و مدت اتخاب آنها هیچ وقت نباید از دو سال نماید . هرگاه به موجب اساسنامه یا تصمیم مجمع ، مدت مدیریت بیش از دو سال تعیین شود نسبت به مازاد دو سال اثر قانونی ندارد.
قانون چند شرط درباره انتخاب مدیران مقرر داشته است:
اشخاص ذیل نمی توانند به مدیریت شرکت انتخاب شوند :
وظیفه اصلی اداره شرکت در شرکتهای سهامی برعهده هیات مدیره است و اعضای این هیات از سوی مجمع عمومی انتخاب میشوند؛ اما این اعضا بهصورت مستقیم وارد اداره شرکت یا اقدامات اجرایی آن نخواهند شد و این مسئولیت را به مدیرعامل میسپارند. البته اعضای هیات مدیره، مدیرعامل را انتخاب میکنند و در حقیقت، اقدامات اجرایی و مدیریت شرکت، بر عهده مدیرعامل بوده و او مسئول عملیاتی کردن مصوبات و تصمیمات است.
خیر. برابر قانون، هیچ اامی وجود ندارد که مدیرعامل از میان سهامداران انتخاب شده باشد. دلیل این موضوع هم بسیار روشن است، مدیرعامل» مجری است و باید بهصورت تخصصی به امور بپردازد. ممکن است در میان افرادی که عضو شرکت شدهاند چنین فردی با تخصص مورد نیاز وجود نداشته باشد پس نیازی نیست که آن فرد از اعضای شرکت انتخاب شود و میتوان از خارج از شرکت نیز فردی را بهعنوان مدیرعامل انتخاب کرد. البته ممکن است که مدیرعامل، عضو هیات مدیره هم باشد یا اینکه رئیسس هیات مدیره شود. به هرحال منع قانونی وجود ندارد اما باید رأی اکثریت را کسب کند.
خیر، مگر در تعاونیهای خودشان. البته یک قاعده کلی وجود دارد که بر اساس آن، هر شخصی بهجز دارندگان موانع قانونی، میتواند مدیرعامل باشد و در این خصوص نیاز به دانش و تحصیلات خاصی وجود ندارد. همچنین یک شخص نمیتواند بهطور همزمان، مدیرعامل دو شرکت باشد. بر اساس ماده ۱۲۶ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت، اشخاص مذکور در ماده ۱۱۱ نمیتوانند به مدیریت عامل شرکت انتخاب شوند، همچنین هیچ کس نمیتواند در عین حال مدیریت عامل بیش از یک شرکت را برعهده داشته باشد. تصمیمات و اقدامات مدیر عاملی که برخلاف مفاد این ماده انتخاب شده است، در مقابل صاحبان سهام و اشخاص ثالث معتبر و مسئولیتهای سمت مدیریت عامل شامل حال او خواهد شد. بر این اساس، اگر اشخاصی که نباید مدیرعامل میشدند، به این سمت انتخاب شده و اقدامی انجام دادند، این فرض وجود دارد که سمت مدیرعاملی وی صحیح بوده است. بر اساس ماده ۱۳۵ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت، تمامی اعمال و اقدامات مدیران و مدیر عامل شرکت در مقابل اشخاص ثالث، نافذ و معتبر است و نمیتوان به عذر عدم اجرای تشریفات مربوط به طرز انتخاب آنها اعمال و اقدامات آنان را غیر معتبر دانست.
درباره این سایت